Friday, January 11, 2013

عشق زورکی

هیچ وخت ندیده بودم این طوری به کسی نگاه کنه، خط سیر نگاهش رو که دنبال کردم، دیدم حسرت وار گره دستان اونها را نگاه میکنه، بی خیال از تمام دنیا داشتن زیر بارون قدم می زدن
گفتم: عشقِ دیگه
گفت: عشق حقیقیِِ
گفتم: زورکی بود که اینجا نبودن، اصلا ازدواج نمی کردن
گفت: آره، اما وقتی مانعی جلوی عشق زورکی پیش نیاد؛ عشق زورکی تبدیل می شه به وصلت، چند سال بعدش هم تبدیل می شه به عادت ...!
جوری گفت که حس کردم تمام زندگی اش "عادتِ"

No comments:

Post a Comment